سرورانی که مرا تاج سرند
سرورانی که مرا تاج سرند
سرورانی که مرا تاج سرند
سرورانی که مرا تاج سرند
از سر قدر همه تاجورند
از سر قدر همه تاجورند
از سر قدر همه تاجورند
از سر قدر همه تاجورند
به لقا و به لقب عالم را
به لقا و به لقب عالم را
به لقا و به لقب عالم را
به لقا و به لقب عالم را
عز اسلام و ضیاء بصرند
عز اسلام و ضیاء بصرند
عز اسلام و ضیاء بصرند
عز اسلام و ضیاء بصرند
آدمی نفس و ملایک نفس اند
آدمی نفس و ملایک نفس اند
آدمی نفس و ملایک نفس اند
آدمی نفس و ملایک نفس اند
پادشا سار و پیمبر سیرند
پادشا سار و پیمبر سیرند
پادشا سار و پیمبر سیرند
پادشا سار و پیمبر سیرند
برتر از نقطهٔ خاک اند به ذات
برتر از نقطهٔ خاک اند به ذات
برتر از نقطهٔ خاک اند به ذات
برتر از نقطهٔ خاک اند به ذات
نه به پرگار نه افلاک درند
نه به پرگار نه افلاک درند
نه به پرگار نه افلاک درند
نه به پرگار نه افلاک درند
به همم صاحب صدر فلک اند
به همم صاحب صدر فلک اند
به همم صاحب صدر فلک اند
به همم صاحب صدر فلک اند
به قلم نائب حکم قدرند
به قلم نائب حکم قدرند
به قلم نائب حکم قدرند
به قلم نائب حکم قدرند
به نی عسکری ملک طراز
به نی عسکری ملک طراز
به نی عسکری ملک طراز
به نی عسکری ملک طراز
عسکر آرای ملوک بشرند
عسکر آرای ملوک بشرند
عسکر آرای ملوک بشرند
عسکر آرای ملوک بشرند
تا دوات همه پر نیشکر است
تا دوات همه پر نیشکر است
تا دوات همه پر نیشکر است
تا دوات همه پر نیشکر است
همه شیران گرو نیشکرند
همه شیران گرو نیشکرند
همه شیران گرو نیشکرند
همه شیران گرو نیشکرند
تب برد شیر و پناهد سوی نی
تب برد شیر و پناهد سوی نی
تب برد شیر و پناهد سوی نی
تب برد شیر و پناهد سوی نی
تا به نی بو که تب او ببرند
تا به نی بو که تب او ببرند
تا به نی بو که تب او ببرند
تا به نی بو که تب او ببرند
سفرهٔ مائده پرداز همه است
سفرهٔ مائده پرداز همه است
سفرهٔ مائده پرداز همه است
سفرهٔ مائده پرداز همه است
تا همه سفره نشین سفرند
تا همه سفره نشین سفرند
تا همه سفره نشین سفرند
تا همه سفره نشین سفرند
خوانشان خوانچهٔ خورشید سزد
خوانشان خوانچهٔ خورشید سزد
خوانشان خوانچهٔ خورشید سزد
خوانشان خوانچهٔ خورشید سزد
که به همت همه عیسی هنرند
که به همت همه عیسی هنرند
که به همت همه عیسی هنرند
که به همت همه عیسی هنرند
که گهی خوردی ترکان طلبند
که گهی خوردی ترکان طلبند
که گهی خوردی ترکان طلبند
که گهی خوردی ترکان طلبند
که همه در رخ ترکان نگرند
که همه در رخ ترکان نگرند
که همه در رخ ترکان نگرند
که همه در رخ ترکان نگرند
همه ترکان فلک را پس از این
همه ترکان فلک را پس از این
همه ترکان فلک را پس از این
همه ترکان فلک را پس از این
خلق تتماجی ایشان شمرند
خلق تتماجی ایشان شمرند
خلق تتماجی ایشان شمرند
خلق تتماجی ایشان شمرند
خورد ترکانه عجب می سازند
خورد ترکانه عجب می سازند
خورد ترکانه عجب می سازند
خورد ترکانه عجب می سازند
هندویی دو که مرا طبخ گرند
هندویی دو که مرا طبخ گرند
هندویی دو که مرا طبخ گرند
هندویی دو که مرا طبخ گرند
گرچه محور سپرد قرصهٔ خور
گرچه محور سپرد قرصهٔ خور
گرچه محور سپرد قرصهٔ خور
گرچه محور سپرد قرصهٔ خور
قرص خوربین که به محور سپرند
قرص خوربین که به محور سپرند
قرص خوربین که به محور سپرند
قرص خوربین که به محور سپرند
هندوانند سپر ساز از سیم
هندوانند سپر ساز از سیم
هندوانند سپر ساز از سیم
هندوانند سپر ساز از سیم
لیک دارندهٔ تیر خزرند
لیک دارندهٔ تیر خزرند
لیک دارندهٔ تیر خزرند
لیک دارندهٔ تیر خزرند
به سر تیغ به صد پاره کنند
به سر تیغ به صد پاره کنند
به سر تیغ به صد پاره کنند
به سر تیغ به صد پاره کنند
چون به تیرش به سر بار برند
چون به تیرش به سر بار برند
چون به تیرش به سر بار برند
چون به تیرش به سر بار برند
هندوان بینی در مطبخ من
هندوان بینی در مطبخ من
هندوان بینی در مطبخ من
هندوان بینی در مطبخ من
که چو دیلم همه سیمین سپرند
که چو دیلم همه سیمین سپرند
که چو دیلم همه سیمین سپرند
که چو دیلم همه سیمین سپرند
خورشی کرده به تیر است و به تیغ
خورشی کرده به تیر است و به تیغ
خورشی کرده به تیر است و به تیغ
خورشی کرده به تیر است و به تیغ
تا بزرگان به سر نیزه خورند
تا بزرگان به سر نیزه خورند
تا بزرگان به سر نیزه خورند
تا بزرگان به سر نیزه خورند
این چنین ماحضری ساخته شد
این چنین ماحضری ساخته شد
این چنین ماحضری ساخته شد
این چنین ماحضری ساخته شد
که دو عالم ببرش مختصرند
که دو عالم ببرش مختصرند
که دو عالم ببرش مختصرند
که دو عالم ببرش مختصرند